فاطمی دز/
به گزارش فاطمی دز/ در چنین ایامی در ماه ربیع الاول سال 11 هجری ماجرای غصب فدک به وقوع پیوست که در پی آن به دستور خلیفه غاصب وقت نماینده حضرت زهرا سلام الله علیها از فدک اخراج شد و رسما فدک غصب شد.
با توجه به ابعاد مختلف این واقعه تلخ تاریخی در این به به بررسی بخشی از اسرار غصب فدک می پردازیم.
اسرار غصب فدک و دفاع از آن
>در جستجوی اسرار فدک
>فدک مسئلهی مالی نیست
>تحقیق برای یافتن ریشههای غصب فدک
>راه کشف حقیقت در ماجرای فدک
در جستجوی اسرار فدک
نخستین سؤالی که مسئلهی «فدک» در ذهنها ایجاد میکند آن است که چرا «غصب فدک» در میان غصبهایی که از حقوق اهلبیت علیهمالسلام شده شاخص است و اهمیت آن در کدام نقطه نهفته است؟ چرا امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام این اندازه بر سر آن پافشاری کردند؟ چرا ائمهی معصومین علیهمالسلام در فرصتهای مناسب آنرا نزد مردم مطرح میکردند و نام آنرا زنده نگاه میداشتند؟
شخص امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام بارها مسئلهی فدک را مطرح فرموده، و امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام در چندین مجلس آنرا مطرح کردند. زینب کبری علیهاالسلام در سن کودکی خطبهی مادر را حفظ کرد و آنرا به نسلهای بعد از خود منتقل ساخت.
همچنین برخی اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز علمای شیعه در 14 قرن چراغ آن را روشن نگاه داشتند. چرا دشمنان نیز در طول تاریخ در صدد خاموش کردن این منار هدایت بودهاند و به صور مختلف به مقابله با آن برخاستهاند؟ این سؤال انگیزهای است که این بخش کتاب را به خود اختصاص داده است.
فدک مسئله ی مالی نیست
هر انسان نکته سنجی میداند که در فدک مسئلهی غصب و اجحاف مالی اگر چه در حد بسیار بالائی بود ولی بعنوان یک ضربهی اقتصادی برای حضرت زهرا علیهاالسلام مطرح نبود، چه آنکه حضرت درآمد فدک را صرف فقرا مینمود، و در همان ایام که مالک فدک بود و طی چهار سال که درآمد کلان آن را در اختیار داشت، در خانه غذای روزانه هم یافت نمیشد و گاهی سه روز همهی اهل خانه روزه بودند و با آب افطار میکردند و در همان ایام چادر فاطمه علیهاالسلام از چند جا وصله داشت.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این باره میفرماید: «بدانید که امام شما از دنیایش به دو لباس کهنه و از غذایش به دو قرص نان اکتفا کرده است... بخدا قسم از دنیای شما طلایی جمع نکردهام، و از غنایم آن چیزی ذخیره نکردهام، و برای این لباس کهنهام حتی لباس کهنهی دیگری ذخیره نکردهام و از زمین آن چیزی تصرف نکردهام و از این دنیا جز به اندازهی قوت کمی[1]نگرفتهام و دنیا در نظر من بیارزشتر و پستتر از آب بینی بز است.
بلی، از آنچه زیر آسمان است فدک در دست ما بود، که نسبت به آن هم عدهای بخلشان برانگیخته شد و عدهای به آن اعتنا نداشتند. خداوند خوب حاکمی است! من فدک و غیر فدک را میخواهم چکنم»؟[2].
[1]در عبارت «اتان دبره» بود که بصورت فوق ترجمه شد.
[2]نهجالبلاغه: نامهی 45.
اسرار غصب فدک
غصب فدک برای غاصبین اهداف مهمی را برآورده میکرد که با آن پایه های اصلی راه خود را استحکام میبخشیدند، که ذیلاً به بیان این مهم میپردازیم.
در ماجرای غصب فدک آنچه به ضدیّت با اهلبیت علیهمالسلام منتهی میشد جهات زیر است:
1. مقابله با مقام عصمت،
2. مقابله با احترام و محبت خاص به اهلبیت علیهمالسلام،
3. زیر پا گذاردن مبانی دینی که توسط پیامبر صلی الله علیه و آله تبیین شده بود،
4. پیشگیری از قوانین بعدی اسلام که باید توسط اهلبیت علیهمالسلام بیان میشد،
5. گرفتن منبع مالی از اهلبیت علیهمالسلام.
و آنچه به استحکام حکومت ساختهی بشر برمیگردد که نامی از وحی و اهلبیت علیهمالسلام در آن نیست، از این قرار است.
1. نشان دادن قدرت بر بدعتگزاری،
2. نشان دادن قدرت اجرایی،
3. طرفدار نمودن مردم نسبت به خود،
4. بدست آوردن منبع مالی برای اقدامات خود.
>مقابله با مقام عصمت
>مقابله با احترام و محبت خاص به اهلبیت
>زیر پاگذاردن مبانی دینی
>پیشگیری از قوانین بعدی اسلام
>گرفتن منبع مالی از اهلبیت
>نشان دادن قدرت بدعتگذاری
>طرفدار نمودن مردم نسبت به خود
>بدست آوردن منبع مالی برای اقدامات خود
اسرار پیگیری اهلبیت در مسئله ی فدک
در مقابل نیتهایی که غاصبین برای غصب فدک داشتند، امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام اهدافی متقابل به اضافهی مقاصد مقدس دیگری در نظر داشتند که آنگونه برخورد کردند و استقامت نمودند.
در بین این اهداف فقط یکی به خود اهلبیت علیهمالسلام مربوط میشد و بقیه مقابله با دشمنان دین به صور مختلف بود تا از اجرای اهداف خود عاجز شوند.
>دفاع از عصمت اهلبیت
>معرفی مبغضین و اذیت کنندگان فاطمه
>اعتراض و معرفی بدعتگزاران جاهل
>اثبات ضدیت غاصبین با دین خدا
>مقابله با استناد کارها به اجتماع و اتفاق مردم
>شکستن قدرت ظالم و مقابله با زور
>ندادن شرایط مالی به غاصبین
>در دست داشتن شرایط مالی مناسب
دفاع از عصمت اهلبیت
آنچه به اهلبیت علیهمالسلام مربوط میشد ایستادگی در مقابل خدشهدار شدن عظمت مقام عصمت بود. در واقع غاصبین که بدون محاکمه فدک را غصب کردند در درجهی اول خواستند فاطمه علیهاالسلام را در تصرف فدک ناحق جلوه دهند و در مرحله دوم کار خود را حق به جانب نشان دهند و در مرحلهی سوم طلبکار هم باشند که اصلاً از روز اول چرا فاطمه علیهاالسلام خودش فدک را تقدیم نکرده است!!!
آنچه بعنوان استدلالها و اتمام حجتها در مقابل غاصبین انجام گرفت که مجموعهای از آیات قرآن و کلمات پیامبر صلی الله علیه و آله و عرفیات مسلم اجتماعی و اخلاقی است، برای آن بود که اگر سکوت میکردند آیندهی تاریخ چنین قضاوت میکرد که نکند فاطمه علیهاالسلام هم به ناحق آنرا در تصرف داشته که وقتی از او گرفتند هیچ نگفت؟!
بخصوص آنکه دشمن در پی سوژهای بود که این جهت را برای اهلبیت علیهمالسلام ثابت کند.
لذا قبل از هر دلیلی، واضحترین جهت در اقدام و استقامت آن دو معصوم در مسئله، اثبات حقانیت خود و پیشگیری از اهداف خبیث غاصب بود تا قداست مقام عصمت به هیچ عنوان تحت سؤال نرود و برای همیشه تاریخ بدانند که اموال دنیا- به هر بزرگی که باشند- کوچکتر از آنند که مقام شامخ معصوم را پایین بیاورند.
درجهی رفیع عصمت که به عرش میساید و از جانب خداوند است بمعنای صاحب اختیار کل جهان است و تصرف در تکوین و تشریع مطرح است. این مقام را کجا که سبک مغزانی در صدد نسبتهای پیش پا افتادهای باشند که از دهان و شکم تجاوز نمیکند؟!
با در نظر گرفتن این جهت اصلی که به خود اهلبیت علیهمالسلام مربوط میشد میپردازیم به جهاتی که مربوط به دشمن بود و باید انجام میشد.
معرفی مبغضین و اذیت کنندگان فاطمه
غاصبین و مردم واقعاً در پی قطعه زمینی بنام فدک نبودند، چرا که زمین برای غصب کردن بسیار بود و لزومی نداشت از میان آن همه باغهای حجاز که در چهار سوی مدینه بود فقط سراغ فدک بیایند.
این اقدام ناجوانمردانه، فقط عیار حب و بغض را روشن کرد. وقتی گرفتن ملک فاطمه علیهاالسلام مطرح شد بسیاری از دلها از خوشحالی تپیدن گرفتند و قرار از کف دادند. آنگاه که فهمیدند حضرت زهرا علیهاالسلام از این اقدام بشدت منزجر شده است بیشتر شتاب گرفتند و بغض خود را ظاهر کردند. آنگاه که اذیت دختر پیامبر صلی الله علیه و آله به میان آمد جمعیت بیشتری جمع شدند، و آنگاه که جسارتی عظیم به فاطمه علیهاالسلام صورت گرفت کسی لب باز نکرد.
این زمینه محک خوبی برای باز کردن سفرهی دلها بود تا معلوم شود مسئله بر سر قطعه زمینی نیست، بلکه این بغضهای نهفته با خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله است که چنین بروز کرده است. امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام هم با مقاومتشان خواستند هرچه بیشتر این باطن نهفتهی غاصبین و طرفدارانشان را روشن کنند. هرچه استقامت بیشتر میشد بغض و اذیت اوج میگرفت و نشان میداد که چند نفر در محبت فاطمه علیهاالسلام باقی ماندهاند، چند نفر با دشمن او دشمناند، و چند نفر دشمن او و طرفدار دشمن اویند و آمادهاند تا کینههای کهنه را خالی کنند.
این بهترین نتیجهای بود که میتوانست برای نسلهای آینده روزنهای برای تحلیل صحیح وقایع باشد و چنین هم شد. امروز همه میدانند که دوست فاطمه علیهاالسلام فدک او را غصب نمیکند و قلب او را نمیآزارد و گریهی او را بلند نمیکند و در کوچه او را مورد جسارت قرار نمیدهد، و برای قطعه زمینی این همه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله را به مسجد و محاکمه نمیکشاند. اکنون که دشمن زهرا علیهاالسلام شناخته شد عضویت در هر دو جبهه اختیاری است. اینکه فاطمه علیهاالسلام به دشمنان خود اعلام کرد: «حتی یک کلمه با شما سخن نخواهم گفت تا نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بروم و شکایت شما را نزد او ببرم» تا آخر روزگار خط فاطمه علیهاالسلام را برای شیعیان و طرفدارانش روشن کرد.
اعتراض و معرفی بدعتگزاران جاهل
از اهدافی که بر عهدهی رهبران دین است معرفی بدعتگزاران و تبیین روش آنان است تا مردم گمراه نشوند. این بیان باید طوری صاحبان بدعت را معرفی کند که هم ترفندهای آنان شناخته شود و هم برای آیندگان راه روشنی ارائه شده باشد.
امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام در چندین مرحله اتمام حجت- که شرح آن خواهد آمد- بخوبی مشت بدعتگزار را باز کردند که هم با قرآن ضدیت مینماید و هم گفتههای پیامبر صلی الله علیه و آله را زیر پا میگذارد و هم به آسانی به پیامبر صلی الله علیه و آله دروغ و افترا
میبندد و هم به سادهترین مبانی قضاوت جاهل است و نمیداند از که شاهد بخواهد و از چه کسی قَسَم طلب کند، و هم جهل مطلقی نسبت به همهی جوانب دیگر بر مغز او حاکم است که حتی قادر نیست باطل خود را نیک جلوه دهد!
پس از احتجاجات امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام، ابوبکر و عمر بطوری خلع سلاح شده بودند که رسماً گفتند: «ما قادر به مخاصمه با شما نیستیم و جواب شما را نمیتوانیم بدهیم، ولی باید (به زور!) آنچه ما میگوئیم انجام شود». وقتی این اقرار را نمودند حقیقت تمام عیار جلوه کرد و بدعتگزار بخوبی معرفی شد و هدف حاصل گردید.
اثبات ضدیت غاصبین با دین خدا
فدک سبب خوبی شد برای معرفی باطن و خمیرهی اصلی غاصبین تا پایهی کار بر همه روشن باشد.
هدف اصلی غاصب، محو اثر دین و طبعاً محو حافظین دین از صفحهی اجتماع، و محو آثار و یادگارهای یادآور دین و پیامبر صلی الله علیه و آله بود تا راه برای بازگشت سریع به جاهلیت باز باشد. وقتی مدافع دین نبود و آنگاه که دین در اجتماع کم رنگ شد و آنچه یادآور و احیا کنندهی دین در اذهان است از انظار مردم پاک شد، براحتی میتوان مردم را به جاهلیت سوق داد و بدعتها را به جای خالی دین جایگزین کرد. بدعتها چیزی جز همان مبانی جاهلی و اخلاق جاهلیت نیستند.
در مسئلهی فدک که در ظاهر بعنوان غصب یک ملک شخصی بروز کرده بود، امیرالمؤمنین و حضرت زهراعلیهما السلام سعی وافری نمودند تا این حقیقت را به مردم برسانند که در سایهی این مسئله ضربههای سهمگینی بر پیکر دین وارد میشود و این مقدمهای برای گامهای بعدی خواهد بود.
مقابله با استناد کارها به اجتماع و اتفاق مردم
در دین خدا حکم و امر از آن خدا و نمایندگان اوست. مردم بعنوان مجموعهی محترمی بنام اجتماع و جامعه مطرح هستند، ولی قدرت تشخیص حقایق و حکمتها در حد عقل ضعیف بشر نیست، و در این مورد انسانها بارها و بارها امتحان دادهاند و خود نتیجهی خسران آن را گرفتهاند.
ابوبکر و عمر در چنین اقدام جسورانه، مستمسکی بعنوان اتفاق مردم را به میان آورده بودند، که حضرت در چند جبهه با آن مقابله کرد و در پایان خودِ اجماع کنندگان را مورد خطاب قرارداد که بر فرض قبول اتفاق، چه حق دارید که بر سر باطل اتفاق کنید و چه کسی این اجازه را به شما داده است؟ اگر همهی مردم روی زمین هم بر باطل اتفاق کنند به خدا ضرری نمیرسانند و حقیقت تغییر نخواهد کرد.
اضافه بر آنکه سوء استفادهی غاصبین از حال روانی مردم و در نظر گرفتن سوابق آنان و استفاده از ترفندهای اخلاقی و ارائهی مظاهر تقوا و حاکم کردن زور در اجتماع برای حصول اجماع، همه باعث بوجود آمدن این حالت خاص شده بود، و با این اقدام حضرت همهی این ترفندها بر ملا شد.
شکستن قدرت ظالم و مقابله با زور
نکتهی جالبی که فطرتاً برای هر بشری قابل درک است مقابله با ستم و اعلام نفرت از آن است. اگر فدک را ضمن یک خواهش و تقاضا از حضرت مطالبه میکردند شاید شکل مسئله فرق میکرد. اگر لااقل مجلس محاکمهای تشکیل میدادند باز صورت کار تغییر میکرد.
اینکه برای تصرف ملکی که تحت تصرف کسی است بدون طی مراحل قانونی و محاکمه و شنیدن دلیل مدعی و مدعی علیه، با استفاده از زور مأمورانی بروند و نمایندهی حضرت زهرا علیهاالسلام را از فدک بیرون کنند، حاکی از حکومت قلدری و آغاز هرج و مرج در اجتماع است.
برای آنکه مردم بدانند اگر ابوبکر به خیال خود سخن حقی هم دارد باید به شکل قانونی مطرح کند و پس از استماع سخن طرفین وقتی حکم صادر شد عمل نماید، این اقدامات حضرت زهرا علیهاالسلام از نظر قوانین قضاوت بینالمللی نیز آنان را محکوم کرد و هر بشری با هر آئین و مذهبی میتواند دربارهی مسئلهی فدک قضاوت کند و ببیند که سادهترین مسئلهی قضائی دربارهی آن رعایت نشده است!
ندادن شرایط مالی به غاصبین
مسئولیت کمک به ظالم از مسایلی است که خداوند بر سر آن مردم را مؤاخذه مینماید، چرا که کوچکترین یاری و اعانت به ظالم شرکت در ظلم اوست.
سکوت در مقابل غصب فدک یک وجههاش کمک کلان مالی به غاصبین بود که از طریقی بنام اسلام با مسلمانان میجنگیدند و از سوی دیگر پایههای حکومت خود را محکم میکردند و از سویی بازکردن راه برای ادامه بدعتگزاریها بود.
لذا مقابلهی حضرت، برای بیرون آوردن این اعانهی مالی از دست حاکم غاصب بود تا سالهای سال انحرافاتی که پیش خواهد آمد از این تقویت روزهای اول سرچشمه نگرفته باشد. اگر چه این مقابلهی حضرت در ظاهر اثری نبخشید ولی صاحب اموال آخرین تلاش خود را برای بیرون آوردن آن از چنگ غاصب نمود و در پیشگاه الهی معذوریت خود را ثابت کرد.
در دست داشتن شرایط مالی مناسب
وقتی کسی مالی را غصب میکند اکثراً مردم مالک را فراموش میکنند و فقط در صدد آنند که آیا متصرف جدید کار درستی کرد یا نه؟ در حالیکه هرکس برای احیای حقوق خویش قیام کند به طبیعیترین حق خود اقدام کرده و هیچ خجالت و ملامتی هم ندارد.
اگر ما بگوئیم کسی اموال حضرت زهرا علیهاالسلام را به سرقت برده بود و حضرت برای بازگرداندن آن اقدام فرمودند این به معنای دنیا طلبی است؟! آیا اشخاصی که به دنیا اعتنا ندارند باید گرسنه بمانند و دنیا پرستان هرگونه که مایلند به چپاول بپردازند؟
حضرت زهرا علیهاالسلام میفرماید: «این ملکی بود که برایم عزیز بود چرا که از جانب خداوند و بدست پیامبرش عطا شده بود، و این را برای فرزندانم نگاه داشته بودم که آنان به مردم محتاج نباشند». آیا دفاع از چنین جنبهی اقتصادی زندگی آن هم در مقابل کسی که آنرا به زور گرفته، مشکلی دارد؟ و اصلاً جای سؤال و اشکال است؟ گذشته از اینکه تا آن روز این اموال به مصرف فقرا میرسید و دلهایی شاد میشد که اکنون باید با دست خالی از درِ خانهی فاطمه علیهاالسلام باز گردند!
حضرت زهرا علیهاالسلام این اموال را در مصارفی خاص مصرف میکرد و اینک باید ببیند در ضد آنچه خود مایل به صرف آن است خرج میشود و او همچنان قادر بر دفاع از اموال خود نیست. آیا دفاع برای چنین ثروت حلالی از سادهترین اقدامات هر بشر و هر مسلمان نیست؟
از همه جالبتر اینکه مسئله بر سر مبلغی اندک نبوده که هرکس از فاصله دور با خطاب و عتاب بگوید این ارزشی ندارد، گذشت کنید! چطور مصرف آن برای غاصبین شیرین است، و فقط باید به کام فاطمه علیهاالسلام تلخ شود؟
تا اینجا سعی شد اسراری که عیناً از کلام شخص امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام استفاده شده ارائه گردد و مسلماً جهاتی هست که زمینهی اجتماعی برای بیان آنها آماده نبوده است. به امید آن روز که با ظهور حضرت بقیة اللَّه الاعظم عجل اللَّه تعالی فرجه و محاکمهی غاصبین بدست یداللهی آن امام حاضر، حقایق و نهفتههای دیگری از فدک بر ما فاش شود.
منبع: کتابخانه تخصصی حج