هفت مصیبت شام از زبان امام سجاد (علیه السلام) - فاطمی دز- پایگاه اطلاع رسانی ستاد مردمی فاطمیه شهرستان دزفول
برای ارسال خبر کلیک نمائید
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امکانات سایت فاطمی دز

عضویت در سامانه پیامکی جبهه ارسال خبر، گزارش تصویری، یادداشت آپارات فاطمی دز عضویت در واتس آپ فاطمی دز

برنامه سایر هیئت ها
---------------------
  • جهت قراردادن برنامه هیئت شما در فاطمی دز با روابط عمومی تماس بگیرید

  • 09163456793

  • --------------------------
    خبرهای فاطمی

    دانلود فاطمی

    گزارش تصویری

    مقاله فاطمی

    یادداشت فاطمی

    موبایل فاطمی

  • [آرشیو تبلیغات]
  • تاریخچه ستاد

    خادم الزهرا[46]

    ستاد مردمی فاطمیه شهرستان دزفول به همت تعدادی از جوانان این شهرستان با هدف ترویج فرهنگ فاطمی و بزرگداشت ایام ولادت و شهادت اهل البیت به خصوص ایام فاطمیه و صادقیه در سال 1386 تاسیس گردید.

    روابط عمومی ستاد مردمی فاطمیه دزفول

    لینکدونی

    آمار و امکانات
    نام سایت

  • ویژه برنامه شهادت اول حضرت زهرا سلام الله


  • fatemidez.ir- قافله عزاداری شهادت اول













  • فاطمی دز/

    fatemidez.ir- در روایتی امام سجاد(علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود.  

    به گزارش «فاطمی دز»، در روایتی امام سجاد(علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
    1- ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و کعب نیزه به ما می زدند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.
    2- سرهای شهدا را در میان هودج های زن های ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمّه هایم زینب و ام کلثوم(علیهماالسلام) نگه داشتند، و سر برادرم علی اکبر و پسرعمویم قاسم را در برابر چشم سکینه و فاطمه (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند، و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت.
    3- زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت، و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.
    4- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز، ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند.
    5- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را در خیبر و خندق و ... کشتند و خانه های آن ها را ویران ساختند، امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید...
    6- ما را به بازار برده فروشان برده و خواستند بجای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
    7- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت، روزها را از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتیم...
     
    منبع: باشگاه خبرنگاران


    تعداد بازدید از این مطلب:




    تاریخ انتشار : [یکشنبه 93/9/2] [<>] طبقه بندی: ، نویسنده : [ خادم الزهرا] منبع: فاطمی دز

    مطلب بعدی : فاطمیه هیئت کجا بریم + عکس+دانلود