فاطمی دز
fatemidez.ir- در این مقاله با توجه به هتک حرمت های اخیر به ساحت مقدس رسول مهربانی ها «پیامبر اعظم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ»، در جهت شناخت جلوه هایی از کمالات و ابعاد شخصیتی پیامبر اعظم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ، پای سخن بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ و رهبر معظم انقلاب، حضرت آیة الله خامنه ای ـ حفظه الله ـ می نشینیم.
آنچه در پی می آید، گزیده ای در خور تأمل از اندیشه ها و سخنان این دو سلاله پاک رسول الله ـ صلی اللّه علیه وآله ـ است که در دو بخش می آید:
الف. پیامبر اعظم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ در اندیشه و کلام امام خمینی ـ قدس سره ـ؛
ب. پیامبر اعظم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ در اندیشه و کلام مقام معظم رهبری ـ حفظه الله ـ .
بخش اول: پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در اندیشه و کلام امام خمینی قدس سره
در این بخش سخنان و اندیشه های تابناک امام خمینی ـ قدس سره ـ را درباره پیامبر اعظم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ از ابعاد گوناگون، ذکر می کنیم:
1. حضرت ختمی مرتبت به قدری ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدمهای مبارکش ورم کرد و از طرف ذات مقدس حق ـ جل جلاله ـ آیه نازل شد: «طه، ما انزلنا علیک القرآن لتشقی»
2. «در حدیث است که رسول خدا، صلی الله علیه و آله، از هیچ مجلسی بیرون تشریف نمی برد مگر آن که بیست و پنج مرتبه استغفار می کرد.»
3. در حدیث وارد است که جبرئیل کلید خزائن ارض برای خاتم النبیین، ـ صلی الله علیه و آله ـ آورد، از جانب حق تعالی، و آن حضرت تواضع فرمود و قبول نکرد و فقر را فخر خود دانست.»
4. «از بعضی از زن های رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ با ما صحبت می کرد و ما با او صحبت می کردیم، چون وقت نماز حاضر می شد. گویی او ما را نمی شناخت و ما او را نمی شناختیم، برای اشتغالی که به خدا پیدا می کرد از هر چیز.»
5. «رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود. کراهت داشت که اصحاب برای احترام او به پا خیزند. وقتی وارد مجلس می شد، پایین می نشست، روی زمین طعام میل می کرد و روی زمین می نشست. در سیره آن سرور است که با اهل خانه خود شرکت در کار خانه می فرمود و به دست مبارک، گوسفندان را می دوشید و جامه و کفش خود را می دوخت و با خادم خود آسیا [ب] می کرد و خمیر می نمود... .»
6. «وضع زندگی پیامبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ بسیار ساده بود، از مقام و منصب خود به نفع زندگی مادی استفاده نکردند، تا چیزی از خود به جای گذارند.»
7. «پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود. با آن که مقامش آن بود ولی خدمتگزار بود، خدمت می کرد.»
8. «سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین و ائمه ما، زندگی شان ساده و عادی بود بلکه پایین تر از عادی.»
9. «پیغمبر بزرگ اسلام ـ صلی اللّه علیه وآله ـ با آن زحمات و رنج های طاقت فرسا در راه هدف از جهاد ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید.»
10. «پیغمبر بزرگ اسلام ـ صلی اللّه علیه وآله ـ با آن زحمات و رنج های طاقت فرسا در راه هدف ازجهاد ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید.»
11. «رسول الله پایه سیاست را در دیانت گذاشته است، تشکیل حکومت داده است. تشکیل مراکز سیاست داده است.»
12. «به اندازه ای که برای پیغمبر اکرم گرفتاری پیش آمد، برای هیچ کس پیش نیامد ولی ایشان تا آخر ایستادند و به تکلیفشان عمل کردند.»
13. «اسلام آن قدر عزیز است، آن قدر بزرگ است که پیغمبر اسلام و اهل بیت آن بزرگوار، هستی خودشان را، همه چیز خودشان را در راه اسلام فدا کردند.»
14. «پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ از همین جمعیت پایین بود، از همین بین جمعیت پاشد و قیام کرد، اصحاب او از همین مردم پایین بودند، از این طبقه سوم بودند؛ آن طبقه بالا، مخالفین پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه و آله ـ بودند.»
15. پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ در عین حال که یک موجود الهی بود، به او نسبت می دهند که فرمود:
«لیغان علی قلبی و انی لأستغفر الله فی کل یوم سبعین مرة.»
«گاه دلم را کدورتی می پوشاند و من به راستی هر روز هفتاد بار از خداوند در خواست آمرزش می کنم.»
همین معاشرت کردن با اشخاصی که ناباب بودند، موجب کدورت می شود.
16. «پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ این طور بوده است که حتی کفار را هم وقتی که ملاحظه می فرمود که این ها مسلم(مسلمان)نمی شوند، غصه می خورد بر آنها که چرا اینها باید مسلم نشوند و بعد به آن شقاوت ها و به آن عذاب ها برسند.»
17. «صورت ظاهر نبی اکرم صلی الله علیه وآله، و سایر مردم فرقی نداشتند و لهذا بعضی از اعراب غریب که به حضور مبارکش می رسیدند و آن حضرت با جمعی نشسته بودند، می پرسیدند: کدام یک پیغمبر هستید؟ آنچه پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـرا از غیر ممتاز می کند، روح بزرگ، قوی و لطیف آن سرور است نه جسم مبارک و بدن شریفش.»
18. «در یک روایتی است که رسول خدا که مبعوث شد، آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطانها را دور خودش جمع کرد و این که [گفت:] مشکل شد کار بر ما.»
19. «روز بعثت رسول اکرم در سرتاسر دهر «من الأزل الی الأبد» روزی شریف تر از آن نیست، برای این که حادثه ای بزرگتر از این حادثه اتفاق نیفتاده. حوادث بسیار بزرگ در دنیا اتفاق افتاده است، بعثت انبیای بزرگ، انبیای اولوالعزم و بسیاری از حوادث بسیار بزرگ، لکن حادثه ای بزرگتر از بعثت رسول اکرم (واقع) نشده است و تصور هم ندارد که بشود.»
20. «آن چیزی که ما در روز بعثت باید به آن توجه کنیم این است که بعثت رسول خدا ـ صلی اللّه علیه وآله ـ برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اینکه مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند را به مردم بفهماند، بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمتها نجات بدهد. ظلمات را به کلی کنار بزند و به جای او نور بنشاند.»
21. «پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ، ختم همه پیامبران است و کاملترین دین را عرضه کرده است بر بشر، قرآن را که به وسیله وحی بر او نازل شده است، عرضه کرده است.»
22. «آن معارفی که به برکت بعثت رسول اکرم در عالم پخش شدـ کسانی که مطلع اند که این معارف چی است و تا اندازه ای که ماها می توانیم ادراک بکنیم ـ می بینیم که از حد بشریت خارج است، اعجازی است فوق ادراک بشر.»
23. «پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ وقتی که به رسالت مبعوث شد، و شروع به تبلیغ کرد، یک کودک هشت ساله (حضرت علی ـ علیه السلام ـ) و حضرت خدیجه ـ علیهاالسلام ـ به او ایمان آوردند، جز این دو نفر کسی را نداشت و همه می دانند که چقدر آن حضرت را اذیت کردند و کارشکنی ها و مخالفت ها نمودند، لیکن مأیوس نشد و نفرمود کسی ندارم، ایستادگی کرد؛ و با قدرت روحی و عزمی قوی از، «هیچ» رسالت را به اینجا رسانید که امروز (سال 1348 هجری شمسی) هفتصد میلیون جمعیت تحت لوای او هستند.»
24.پیغمبر بزرگ اسلام، با یک دست قرآن را داشت و با دست دیگر شمشیر، شمشیر برای سرکوبی خیانتکاران و قرآن برای هدایت.»
25. «اصل آمدن پیامبر برای "آموزش" و "پرورش" بوده است؛ آیات را تلاوت کند برایشان و تزکیه کند آنها را، آنها را تطهیر کند، نفوس را تطهیر کند، پرورش قبل از آموزش است، اگر هم قبل نباشد، همراه باید باشد و رتبه او مقدم است.»
26. «شما می دانید که هر چه پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ رنج کشید، که از همه هم بیشتر رنج کشید، برای تربیت مردم و برای نجات مظلومین از دست ظالمها بود.»
27. «در زمان پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ چه تهمتها و ناسزاها به ایشان می گفتند، ولی ایشان از تبلیغ دین اسلام دست بر نمی داشت.»
28. «رسول اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ که تاریخش را خوب می دانید، تنهایی مبعوث شد، سیزده سال نقشه کشید و ده سال جنگ کرد. نگفت که ما را چه به سیاست، اداره کرد مملکتی را، نگفت ما چه کار داریم.»
29.«رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ که در رأس همه است، هیچ وقت یک مطلبی، یک حکمی، یک قانونی نداشته است(که)در مقابل قانون خدا(باشد)، مجری قانون خدا بوده است.»
30. «قیام برای خداست که خاتم النبیین ـ صلی اللّه علیه وآله ـ را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت ها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن، توحید و تقوا را گذاشت.»
31. «ذات مقدس حق تعالی که غیب است و در عین حال ظاهر است، مستجمع همه کمالات به طور غیر متناهی است، در رسول اکرم متجلی است به تمام اسماء و صفات.»
32. «هیکل مقدس و صورت جسمانی رسول اکرم، خاتم و نبی مکرم معظم ـ صلی الله علیه و آله ـ یکی از موجودات کوچک این عالم بود و روح مقدسش محیط به ملک و ملکوت و واسطه ایجاد سماوات و أرضین بود.»
33. «آن حالی که برای رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ دست می داده، برای أحدی از موجودات نبود، چنانچه در حدیث مشهور است: «لی مع الله حال لایسعه ملک مقرب و لانبی مرسل» (مرا با خدا حالتی است که هیچ ملک مقرب و پیامبر مرسلی را توان آن نیست).»
34. «عبودیت مطلقه از اعلی مراتب کمال و أرفع مقامات انسانیت است که جز اکمل خلق الله، محمد ـ صلی اللّه علیه وآله ـ بالأصاله و دیگر اولیای کمل، بالتبعیة، کسی دیگر را از آن نصیبی نیست و دیگران را پای عبودیت لنگ است.»
35. «آن چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می دهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد و این، برای هر کسی میسور نیست، برای افراد انگشت شماری که در رأس آنها رسول الله است، میسور بوده است.»
36. «پیغمبر اکرم از باب این که دستش دستی بود که تخلف در تمام عمرش از کارهایی که خدا فرموده بود، نکرده بود، این دست، دست خدا می شود؛ بیعت، بیعت با خداست.»
37. «خدای تعالی، رسول اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ را در آخر سوره "توبه" به این نحو معرفی فرموده: «لقد جائکم رسول من أنفُسکُم عزیز علیه ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلیکُم بالمؤمنین رؤوفٌ رَحیم» [همانا رسولی از خودتان برایتان آمد که آنچه شما را به سختی می اندازد، بر او سخت دشوار است، بسیار هواخواه شما و بر مؤمنان دلسوز و مهربان است].»
38. «شاید لیلة القدر برای آن، صاحب قدر شده است که شب وصال نبی ختمی و لیله وصول عاشق حقیقی به محبوب خود است.»
39. «تمام دایره وجود، یک شب قدر محمدی است، اگر قدر بدانی؛ و یک یوم القیامة احمدی است، اگر قیام به خدمت کنی.»
40. «برکت وجود رسول اکرم برکتی است که در سرتاسر عالم، از اول خلق تا آخر، یک همچو موجود با برکت نیامده است و نخواهد آمد. اشرف موجودات و اکمل انسانها و بزرگترین مربی بشر این وجود مبارک است.»
41. «رسول ختمی ـ صلی الله علیه و آله ـ اشرف موجودات و مظهر تام اسم اعظم است و نبوت او نیز اتم نبوات ممکنه و صورت دولت اسم اعظم است که ازلی و ابدی است و کتاب نازل به او نیز از مرتبه غیب به تجلی اسم اعظم نازل شده است.»
42. «حضرت ابراهیم ـ سلام الله علیه ـ ولیِّ وقت بود و ولیِّ است برای همه نسل ها، و رسول اکرم، ولیّ اعظم است و ولیّ است برای همه عالم و از راه این هاباید رسید به آنجا که باید رسید.»
43. «پیغمبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ برای این که اتقای ناس( با تقواترین مردم) بود، اکرم ناس (گرامی ترین مردم) بود.»
44. «در لیله معراج، رسول اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ به مشاهده هر جلوه از جلوات عظمت غش می کرد و پس از آن، از جلوه های انس و رحمت به هوشش می آوردند.»
45. «نماز که حقیقت معراج مؤمنین و سرچشمه معارف اصحاب عرفان و ارباب ایقان است، نتیجه کشف تام محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ است.»
46. «معنی جسمانی بودن معراج این است که روح مجرد تام حضرت خاتم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ خواست تمام عالم را سیر کند و حضرت حق، تشریفات گردش او را فراهم کرد، جسم حضرت، مجذوب روح شریف او بود و به تبعیت آن و به جذبه آن، معراج جسمانی اتفاق افتاد.»
47. «کیفیت وحی از اموری است که غیر از خود رسول خدا و کسانی که در خلوت با رسول خدا بودند یا این که از او الهام گرفته اند، کسی نمی تواند بفهمد.»
48. «قرآن سری است بین حق و ولی اعظم ـ که رسول خداست ـ به تبع او نازل می شود تا می رسد به اینجا که به صورت حروف و کتاب در می آید.»
بخش دوم: پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در اندیشه و کلام مقام معظم رهبری (حفظه الله)
در این بخش، پای سخن ولی امر مسلمانان، حضرت آیة الله العظمی خامنه ای ـ مد ظله ـ در موضوع پیامبر اعظم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ می نشینیم:
1. «اسلامی که رسول اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ و اولیای الهی برای آن جان دادند...اسلامی که به پایین دست های جامعه، قدرت و عزت و آقایی می دهد... اسلامی که زورگویان و قلدران و قدرتمندان ظالم را از سریر قدرت به زیر می کشد... آن اسلام مورد نظر ماست.»
2. «هر کسی که به خط انقلاب و اسلام ناب محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ نزدیکتر است، به ضربات و حملات و تهمتها و هوچی گری ها و سوء قصدها و بدجنسی ها و موذی گری های جناح استکبار هم نزدیکتر است.»
3. «نام مقدس پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ یکی از پرجاذبه ترین پدیده های اسلامی برای کلیه مسلمانان عالم است؛ چون مسأله، مسأله عاطفه و ایمان با هم است. لذاقوت عملکرد این یاد و این نام برای صحنه های مربوط به مسلمین، از بسیاری از پدیده های دیگر اسلامی که فقط بر ایمان متکی است و عواطف در آن نقش ندارد، بیشتر است.»
4. «این حرف درستی است که ما ادعا کنیم بعثت خاتم الانبیاء ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ عید بشریت است ؛ چون در این مقطع، با تعالیم اسلام، همه دردهای اصلی بشریت، با بهترین علاجها و تداویها، قابل تداوی شده است.»
5. «خدای متعال به ما مسلمانان دستور داده است ک از پیامبر تبعیت کنیم. این تبعیت، در همه چیز زندگی است، آن بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلکه در رفتار خود، در هیأت زندگی خود، در چگونگی معاشرت خود با مردم و با خانواده، در برخوردش با دوستان، در معامله اش با دشمنان و بیگانگان، در رفتارش با ضعفا و با اقویا، در همه چیز اسوه و الگوست.»
6. «صحنه اول از زندگی پیامبر، صحنه دعوت و جهاد بود. کار مهم پیامبر خدا، دعوت به حق و حقیقت، و جهاد در راه این دعوت بود. در مقابل دنیای ظلمانی زمان خود، پیامبر اکرم دچار تشویش نشد، چه آن روزی که در مکه تنها بود، یا جمع کوچکی از مسلمین او را احاطه کرده بودند و در مقابل سران متکبر عرب، صنادید قریش و گردنکشان، با اخلاق های خشن و با دستهای قدرتمند قرار گرفته بودند، و یا عامه مردمی که از معرفت، نصیبی نبرده بودند، وحشت نکرد؛ سخن حق خود را گفت، تکرار کرد، تبیین کرد، روشن کرد، اهانتها را تحمل کرد، سختی ها و رنج ها را به جان خرید، تا توانست جمع کثیری را مسلمان کند، و چه آن وقتی که حکومت اسلامی تشکیل داد و خود در موضع رئیس این حکومت، قدرت را به دست گرفت.»
7. «پیامبر در صحنه دعوت و جهاد، یک لحظه دچار سستی نشد، و با قدرت، جامعه اسلامی را پیش برد تا به اوج عزت و قدرت رساند و همان نظام و جامعه بود که به برکت ایستادگی پیامبر در میدان های نبرد و دعوت، در سال های بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود.»
8. «صحنه دوم از زندگی پیامبر، رفتار آن حضرت با مردم بود. هرگز خلق و خوی مردمی و محبت و رفق به مردم و سعی در استقرار عدالت در میان مردم را فراموش نکرد؛ مانند خود مردم [در] متن مردم زندگی کرد؛ با آنها نشست و برخاست کرد؛ با غلامان و طبقات پایین جامعه، دوستی و رفاقت کرد، با آنها غذا می خورد، با آنها می نشست؛ با آنها محبت و مدارا می کرد، قدرت او را عوض نکرد؛ ثروت ملی او را تغییر نداد؛ رفتار او در دوران سختی و در دورانی که سختی بر طرف شده بود، فرقی نکرد ؛ در همه حال با مردم و از مردم بود؛ رفق به مردم می کرد و برای مردم عدالت می خواست. در جنگ خندق، پیامبر اکرم خودش در خندق کندن در برابر دشمن، با مردم مشارکت می کرد و مانند مردم گرسنگی می کشید.»
9. «پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ با غلامان نشست و برخاست می کرد و با آنها غذا می خورد او بر روی زمین نشسته بود و با عده ای از مردمان فقیر غذا می خورد. زن بیابان نشینی عبور کرد و با تعجب پرسید: یا رسول الله! تو مثل بندگان غذا می خوری؟ پیامبر تبسمی کردند و فرمودند: «ویحکِ ایُّ عَبدٍ اُعبُد منّی» از من بنده تر کیست؟ او لباس ساده می پوشید. هر غذایی که در مقابل او بود و فراهم می شد، می خورد؛ غذای خاصی نمی خواست؛ غذایی را به عنوان نامطلوب رد نمی کرد، در همه تاریخ بشریت، این خلقیات بی نظیر است.»
10. «در عین معاشرت، او (پیامبر) در کمال نظافت و طهارت ظاهری و معنوی بود، که عبدالله بن عمر گفت: از او بخشنده تر و یاری کننده تر و شجاع تر و درخشان تر کسی را ندیدم. این، رفتار پیامبر با مردم بود. معاشرت انسانی، معاشرت حسن، معاشرت مانند خود مردم، بدون تکبر، بدون جبروت.»
11. «با این که پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم می کردند، اما او با مردم ملاطفت و خوش اخلاقی می کرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمی شد که پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. مدیریت اجتماعی و نظامی او در حد اعلی بود و به همه کار سر می کشید.»
12. «صحنه سوم زندگی پیامبر ذکر و عبادت الهی آن حضرت بود. پیامبر با آن مقام و با آن شأن و عظمت، از عبادت خود غافل نمی شد؛ نیمه شب می گریست و دعا و استغفار می کرد.»
13. «ام سلمه یک شب دید پیامبر نیست؛ رفت دید مشغول دعا کردن است و اشک می ریزد و استغفار می کند و عرض می کند: "اللهم و لاتکلنی الی نفسی طرفة عین" ام سلمه گریه اش گرفت. پیامبر از گریه او برگشت و گفت: این جا چه می کنی؟ عرض کرد: یا رسول الله! تو که خدای متعال این قدر عزیزت می دارد و گناهانت را آمرزیده است ـ «لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر» ـ چرا گریه می کنی و می گویی خدایا ما را به خودمان وا نگذار؟
فرمود: "و ما یؤمننی" ؛ اگر از خدا غافل بشوم، چه چیزی من را نگه خواهد داشت؟ این برای ما درس است.»
14. «در روز عزت، در روز ذلت، در روز سختی، در روز راحتی، در روزی که دشمن، انسان را محاصره کرده است، در روزی که دشمن با همه عظمت، خودش را بر چشم و وجود انسان تحمیل می کند، و در همه حالات، خدا را به یاد داشتن، خدا را فراموش نکردن، به خدا تکیه کردن، از خدا خواستن؛ این، آن درس بزرگ پیامبر به ماست.»
15. «خدای متعال در همه صحنه ها به یاد پیامبر بود، و رسول اکرم در همه صحنه ها از خدا استمداد کرد، از خدا خواست و از غیر خدا نترسید و نهراسید؛ راز اصلی عبودیت پیامبر در مقابل خدا این است؛ هیچ قدرتی را در مقابل خدا به حساب نیاوردن، از او واهمه نکردن، راه خدا را به خاطر دیگران قطع نکردن.»
16. «بعثت نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ یک حرکت عظیم در تاریخ بشر و در راه نجات انسان ها و تهذیب نفوس و ارواح و اخلاق بشر و مقابله با مشکلات و مصایبی بود که بشر در همه دوران با آن رو به رو بوده و هنوز هم هست.»
17. «معنای این که غایت و هدف بعثت، نجات انسان است این است که آنچه پیامبر و اسلام به مردم دادند، یک نسخه شفابخش برای همه ادوار است؛ نسخه ای است در مقابل جهل انسان ها؛ در مقابل استقرار ظلم، در مقابل تبعیض؛ در مقابل پایمال شدن ضعفا به دست اقویا؛ در مقابل همه دردهایی که از آغاز خلقت، بشر از آن دردها نالیده است. مثل همه نسخه های دیگر، اگر عمل شد، نتیجه خواهد داد؛ اگر متروک شد، یا بد فهمیده شد، یا جرأت و گستاخی اقدام به آن وجود نداشت، کأن لم یکن خواهد بود. بهترین أطبا اگرصحیح ترین نسخه ها را به شما بدهند، اما شما نتوانید آن را بخوانید یا بد بخوانید، یا تحمل نکنید و در نتیجه متروک بماند، چه تأثیری به حال بیماری خواهد داشت، و چه عیبی بر آن طبیب حاذق است؟»
18. «رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ نشانه حقیقی مؤمن را حفظ امانت ها و صدق لهجه و راستگویی معین فرمود.»
19. «پیامبر اسلام برای آن که ارزش ها و اخلاق اسلامی کاملا در جامعه جا نیفتد و با روح و عقاید و زندگی مردم مخلوط و ممزوج بشود. فضای زندگی را با ارزشهای اسلامی آغشته می کرد.»
20. «پیش پیامبر می آمدند و از یکدیگر بدگویی می کردند و چیزهایی را درباره یکدیگر می گفتند؛ گاهی راست و گاهی هم خلاف واقع ؛ پیامبر اکرم ـ صلی اللّه علیه وآله ـ به مردم فرمودند: «هیچ کس درباره اصحابم به من چیزی نگوید دایما نزد من نیایید و از همدیگر بدگویی کنید. من مایلم وقتی که میان مردم ظاهر می شوم و به میان اصحاب خود می روم، "سلیم الصدر" باشم؛ یعنی با سینه صاف و پاک و بدون هیچ گونه سابقه و بدبینی به میان مسلمانها بروم.»
21. «یکی از کارهای رسول الله ـ صلی اللّه علیه وآله ـ این بود که فضای جامعه را یک فضای مهربان و سرشار از مهر و محبت بسازد تا همه مردم در آن، نسبت به یکدیگر محبت بورزند و به چشم حسن ظن و خوشبینی به یکدیگر نگاه کنند؛ امروز هم تکلیف ما همین است.»
22. «آن بزرگوار (پیامبر) تا آنجا که حضور داشت و در سعه وجودش بود، نمی گذاشت که در جامعه اسلامی، مسلمانها ـ حتی در یک مورد ـ نسبت به کسی بغض و کینه و عداوت داشته باشند یعنی پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ با حکمت و حلم خود، حقیقتا یک محیط شیرین و سالم و فضای آغشته به محبت را به وجود می آورد.»
منبع: .hawzah.net