فاطمی دز/
به مناسبت در گذشت مادر شهید بزرگوار بهمن دُرولی
به گزارش فاطمی دز در پی در گذشت مادر شهید بزرگوار بهمن دُرولی در این بخش شعری با گویش دزفولی را قرار داده ایم که شهید بهمن دُرولی به عنوان زبان حال مادران رزمنده بازگو می کرد و می گفت که آنان خطاب به فرزندان رزمندشان می گفتند : دایه دایه ، وقت رفتن …
شهید بهمن دُرولی ، همه ی بچه های گردان بلال از لشکر حضرت ولی عصر(ع) را جمع کرد و در جمع آنان در حالی که بر دوش بچه ها سوار بود و هر کسی سعی داشت که مرکب او باشد و بر این سوار یکّه تاز بر دوشش افتخار کند شعار می داد در حالی که بچه ها پر از شور و عشق و علاقه به رفتن به خطّ مقدم جبهه بودند ، به آنان خطاب کرد که : آیا می دانید مادران در وقت اعزام بچه هاشون به جبهه چه خوب می سرایند سرود رفتن را و چــه خوب می نوازند آهنگ هجرت را ؟ او به بچه ها گفت : مادران چه خوب با زبان بی زبانی می گویند که :
(دایه ، دایه ، وقت رفتن) …
دایه ، دایه ، وقت رفتن* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا وداع آخرینَه* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دایه مارِت حزینَه* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا هِل گُلیتَ بُوسُم* دایه ، دایه ، وقت رفتن
هل کُوشاتَ کنم پات* دایه ، دایه ، وقت رفتن
هل کُولتَ باهام دوش* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا عزیز مارِتی* دایه ، دایه ، وقت رفتن
خط شکن امامتی* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا قرآنَ بَرِش پیت* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا رُووی به کربلا* دایه ، دایه ، وقت رفتن
پاتَ وَن می جبهه ها* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا رُووی خط مقدم* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا نشینی جا بِرارِت* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا بجا هر چی جَوونِن* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا کُشی اَ بعثیون* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا وداع آخرینَه* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دایه مارِت حَزینَه* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا هِل گُلیتَ بوسُم* دایه ، دایه ، وقت رفتن
هِل کوشاتَ کُنُم پات* دایه ، دایه ، وقت رفتن
هل کُولَتَ باهام دُوش* دایه ، دایه ، وقت رفتن
دا عزیز مارِتی* دایه ، دایه ، وقت رفتن
(دایه ، دایه ، وقت رفتن)=( مادر ، مادر ، به هنگام رفتن و حرکت)
برگرفته از: وبلاگ چمدان آبی