به گزارش فاطمی دز/ در روز هفتم صفر در سال 50 ه امام حسن مجتبى (علیه السلام ) به شهادت رسید. بنابر قولى شهادت آن حضرت در 28 صفر و بنابر قولى در 5 ربیع الاول واقع شده است.
جعده دختر اشعث بن قیس با زهرى که معاویه براى او فرستاده بود آن حضرت را مسموم کرد. معاویه همراه با زهر صد هزار درهم فرستاد و وعده کرد که او را به عقد یزید در آورد: ولى به وعده خود وفا نکرد.
مسمومیت حضرت
مسمومیت امام حسن (علیه السلام ) چهل روز طول کشید. پس از ظهور اثرات سم بر بدن مبارک و فرا رسیدن وقت شهادت به سید الشهدا (علیه السلام ) فرمودند: ((مرا مسموم کرده اند و پاره هاى جگرم داخل طشت است . من از شما جدا مى شوم و به خداوند ملحق مى گردم ، و مى دانم چه کسى مرا مسموم کرده است ؛ ولى به حقى که بر شما دارم در این باره حرفى نزنید. وقتى من از دنیا رفتم چشمانم را ببند و غسلم بده و کفنم نما و مرا کنار قبر جدم پیامبر (صلى الله علیه و آله ) ببر تا با او تجدید عهد کنم . سپس مرا در بقیع کنار جده ام فاطمه بنت اسد (صلى الله علیه و آله ) دفن کنید. مى دانم مخالفین و معاندین گمان مى کنند شما مى خواهید مرا کنار پیامبر (صلى الله علیه و آله ) دفن کنید و مانع شما مى شوند. شما را به خدا قسم مى دهم که مبادا به خاطر من حتى به اندازه خون حجامت ریخته شود)). سپس آن حضرت مثل آنچه امیر المؤ منین (علیه السلام ) وصیت فرموده بود به اولاد و اهل خود وصیت نمود و از دنیا رفت .
تشییع جنازه حضرت
امام حسین (علیه السلام ) بعد از غسل و کفن و نماز، آن حضرت را به طرف مرقد شریف پیامبر (صلى الله علیه و آله ) حمل کردند. با دیدن این منظره براى مروان و بقیه بنى امیه که با سلاح و به همراهى عایشه آمده بودند شکى باقى نماند که مى خواهند آن حضرت را در کنار پیامبر (صلى الله علیه و آله ) دفن نمایند.
لذا آمدند و مانع شدند، و عایشه در حالى که سوار درازگوشى بود گفت : ((مرا با شما چه کار است که مى خواهید کسى را که من او را دوست ندارم در خانه من دفن کنید)). مروان ملعون هم نظیر این مطالب را گفت ، و ابن عباس به او و عایشه جواب داد. فرزندان عثمان هم مانع شدند و گفتند: ((هرگز نمى شود که عثمان در بدترین مکانها دفن شود و حسن با رسول خدا به خاک سپرده شود)).
امام حسین (علیه السلام ) فرمود: به خداوندى که مکه و حرم را محترم گردانیده ، حسن (علیه السلام ) فرزند على و فاطمه (علیهما السلام ) سزاوارتر است بر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) از کسانى که بدون اجازه داخل خانه او شده اند. بخدا قسم او سزاوارتر است از حمال خطاها عثمان ، که ابوذر را از مدینه بیرون کرد و...
عایشه جلو قبر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) رفت و گفت : ((تا یک مو در سر من هست نخواهم گذاشت او را در این جا دفن کنید))! در اینجا بنى مروان جنازه آن حضرت را تیر باران کردند. بنى هاشم دست به شمشیر بردند. ولى امام حسین (علیه السلام ) مانع شده فرمودند: ((وصیت برادرم نباید ضایع شود)) و سپس 7( تیر از جنازه آن حضرت بیرون کشیدند! و این در حالى بود که امام مجتبى (علیه السلام ) به امام حسین (علیه السلام ) خبر داده بودن که عایشه بعد از شهادت ایشان چه جنایتى را مرتکب مى شود.
پس از آن حضرت سید الشهداء (علیه السلام ) کلماتى فرمودند که اگر وصیت برادرم نبود مى دانستید که شمشیرهاى الى در کجا و چگونه بر شما فرود مى آمد. سپس بدن مطهر آن حضرت را به بقیع آوردند و در کنار جده اش فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) دفن نمودند.
آقا حضرت مجتبى (علیه السلام ) داراى 15 فرزند دختر و پسر بودند، ولى از جعده هیچ فرزندى نداشتند.